Samstag, 26. November 2011

بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید در آستانه‌ روز دانشجو

شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه‌ای به مناسبت روز دانشجو، ضمن گرامیداشت یاد دانشجویان شهید و تبریک این روز به همه ی دانشجویان، به ویژه دانشجویان دربند،تاکید کرد: آگاهی، مسئولیت می آورد که یکی از اشکال آن، مسئولیت در قبال جامعه است، و دانشجویان طی دهه ها حضور مؤثر در عرصه های اجتماعی، نشان داده اند که از زیر بار این مسئولیت شانه خالی نکرده اند.
این شورا همچنین با تاکید بر اینکه از جنبش دانشجویی انتظار می رود به جای تسلیم شدن در برابر شرایطی که ناخواسته گرفتار آن شده، با تحلیل دقیق وضعیت جامعه ایران و تدبیر برای رهایی از تبعات تحمیلی آن، راه امید بگشاید؛ از همه ی دانشجویان خواست در بزرگداشت شانزده آذر و یاد و خاطره ی تمامی دانشجویان آزادی خواه و دموکراسی طلب، با بهره گیری از ابتکارات همیشه تازه ی خود، به هر نحو ممکن تلاش کنند.
متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است:

به نام خداوند دانا و دوستدار دانایی
آیا آنان که می دانند با کسانی که نمی دانند برابرند؟ (آیه ۴ سوره زمر)
دانشجویان عزیز، دانشگاهیان گرامی
شانزدهم آذرماه پیش روی ماست، روزی که به شمار تک تک سال هایی که از عمر دانشجویانی که آن را پدید آوردند گذشته، خاطره دارد. نقطه ی مشترک همه ی این خاطرات، تأیید یک واقعیت انکارناپذیر است و آن اینکه دانشجویان کشور ما، همواره در صف نخست مبارزه با استبداد و استعمار قرار داشته و دارند. راز این پیشگامی را باید در نقش بزرگ دانشجویان در کسب و نشر آگاهی جست، آگاهی که در دل هر دانشجویی، به فوران چشمه ی مسئولیت در قبال شوربختی هایی که جامعه اش با آن دست به گریبان است می انجامد و این چنین دانشجو را که آزاد و رها از بندهایی است که «زندگی کردن» بر دست و پای دیگران پیچانده، در حرکت برای تحقق آرمان هایش استوارتر می سازد. پیشگامی جنبش دانشجویی در تاریخ مبارزات حق طلبانه، از جوانه های هماره تازه ی همین درآمیختگی آزادگی و آگاهی است که در کناره ی این سرچشمه ی مسئولیت روئیده است.
کیست که بتواند نقش مهم جنبش دانشجویی در سال های مبارزه با نظام ستمشاهی را فراموش کند؟ کیست که بتواند حضور سرنوشت ساز دانشجویان در انقلاب اسلامی مردم ایران در سال ۵۷ را انکار کند؟ کیست که بتواند رزم عاشقانه ی دانشجویان در برابر تجاوز دشمنان جان و خاک ایرانیان را نادیده انگارد؟ کیست که بتواند نیروی عظیم دانشجویان را در خلق حماسه ی دوم خرداد ۷۶ تأثیرگذار نداند؟ کیست که فشارهای وارده بر دانشجویان آزاده از سوی دشمنان آزادی را در تمام روزهای اصلاحات، نفی کند؟و کیست که از مشارکت گسترده دانشجویان در انتخابات سال ۸۸ و ایستادگی قهرمانانه ی آنان در جنبش سبزی که حین و پس از آن متولد شد، بی خبر باشد؟
دانشجویان همواره در صف نخست مبارزه برای آزادی قرار داشته اند، و صد البته، بیشترین آسیب ها را مبارزان ردیف اول می بینند. از خاطرات تلخ سال های دور که بگذریم، دو حادثه ی هولناک حمله ی نیروهای نظامی، انتظامی، امنیتی و همراهان لباس شخصی آنان به کوی دانشگاه تهران در سال های ۷۸ و ۸۸ را همگی به یاد داریم؛ حوادث خونینی که حاکمیت هربار در آغاز به انکار وقوع آن پرداخت و پس از آنکه در مقابل موج اعتراضات مردم ناگزیر به پذیرفتن وقوع آنها شد، دستور پیگیری قضایی صادر کرد، و سرانجام با بازداشت، حبس و محرومیت از تحصیل مظلومان و ارتقای درجه ی ظالمان، به خیال خام خویش، پرونده را مختومه کرد.
در روزهای سخت و تلخی که می گذرانیم، گذشته از دهها شهید به خون خفته، صدها دانشجوی آزادیخواه در زندان ها به سر می برند یا پرونده قضایی برایشان تشکیل شده و به قید وثیقه آزادند و یا از ادامه ی تحصیل محروم و دچار تهدیدهای مشدد شده اند. حاکمیت اما نمی فهمد که بزرگترین دشمن استبداد، آگاهی است و از همین روست که مهندسی آزمون های ورودی مقاطع مختلف دانشگاه، تصفیه ی گسترده ی دانشجویان و اساتید، توسل به شعارهای نخ نمایی همچون «اسلامی کردن» دانشگاه که آگاهانه یا ناآگاهانه به شعار اصلی اسلام یعنی آزادسازی انسان از یوغ بندگی هر آنچه آزادی او را زیر پا می گذارد، ریشخند می زند، دستکاری در ترکیب هیئت علمی دانشگاه ها و انتصاب کسانی که بتوانند «به فرموده» تدریس کنند، همه و همه بی اثر مانده و خواهد ماند. خودکامگان باید به جای مضحکه ی دم زدن از ضرورت برپایی کرسی های آزاداندیشی در شرایط خفقان آوری که بر دانشگاه ها تحمیل کرده اند، برای مقابله با تأثیر طبیعی آگاهی و دانایی فکری کنند؛ تأثیری که در عمق جان آدمی خانه می کند و با بستن دهان ها و شکستن قلم ها از بین نمی رود. چنین است که بسیاری از کسانی که توسط حاکمیت به منظور مقابله با سرشت آگاهی بخشی دانشگاه به آن وارد می شوند، پس از کسب دانش و چشیدن لذت آگاهی، خود در صف مبارزه ی با استبداد جهل پرست قرار می گیرند.
همین عنصر آگاهی بخشی است که دانشجو را به مطالبه ی حقوق مسلم خود برای بهره مندی از امکانات آموزشی و رفاهی برابر با استانداردهای جهانی، آزادی بیان و قلم و تجمع مسالمت آمیز، حق انتقاد از آنچه بر او و جامعه اش می گذرد، حق بهره مندی از فضای آزاد برای گفت و گو و اظهارنظر، حق برابری در برخورداری از مواهب قانونی هنگام تحصیل و اشتغال پس از تحصیل و مانند آن وا می دارد. در همین حال، دانشجو نسبت به حقوق جامعه ی خویش نیز احساس مسئولیت می کند. آگاهی، توشه ای است که دانشجو در زمان حضور در دانشگاه بر می گیرد و در زندگانی پس از دانشگاه نیز از آن بهره می برد.
از همین روست که جنبش سبز مردم ایران، از همان روزهای نخست، آگاهی بخشی را در سرلوحه ی وظایف همراهان جنبش قرار داد. امواج پیاپی این آگاهی بخشی، امروزه از محدوده ی نخبگان گذشته و اقشار وسیعی از جامعه را فراگرفته است. چنین است که دغلکاری دولتمردان سراپا آلوده به سوء استفاده از قدرت و اختلاس های بزرگ مالی، با وجود تمامی تلاشی که حاکمیت حامی آن برای کم رنگ ساختن آن می کند، همچنان نقل محافل و مجالس شهر و روستاست. چنین است که تبلیغات پر زرق و برق دستگاه های دروغ پراکنی حکومت، در مقابل آگاهی روزافزون ایرانیان از فجایعی که بر آنها می گذرد به زانو در آمده است. چنین است که آنانی که قرار بود با این تبلیغات به عنوان وابستگان به دشمن، فریب خوردگان، ناآگاهان و خس خاشاکی که به زودی زایل می شوند معرفی شوند، در دل مردم ما به عنوان قهرمانان آزادی و پیشروان آگاهی شناخته شده اند؛ آنانی که این روزهای تیره و تار را پیش بینی می کردند و برای پیشگیری از وقوع شوربختی هایی که اینک بر عرصه های گوناگون زندگی ایرانیان سایه انداخته به پا خاستند. و چنین است که یاد شهیدانشان همواره زنده است، مقاومت دربندشدگانشان غرق در تحسین همگان، و آرمان هایشان گره خورده با خواست مردم کوی و برزن.
جنبش دانشجویی اینک در کنار اقشار دیگر جامعه، شاهد بن بست های گوناگونی است که کشور را فرا گرفته: معضل برگزاری انتخاباتی که قرار نیست آزادانه برگزار شود و پشت سر خود از جمهوریت نظام نقش یادگاری بیش باقی نمی گذارد؛ دولتی ناکارآمد که با بی انضباطی های مالی و آشفتگی های مدیریتی خویش کشور را در بحران بزرگ اقتصادی وارد کرده و سیاست های نه تنها در گسترش عدالت ناکام مانده بلکه عمیق تر ساختن شکاف غنی و فقیر را در پی داشته؛ تحریم ها و تهدیدهای بین المللی که سیاست های نابخردانه و ماجراجویانه فرش قرمز پیش پای آن گسترده است. شرایط کنونی باعث نومیدی دانشجویان نسبت به آینده ی خویش و دلسردی نسبت به آینده ی کشور گشته است. شمار روزافزون مهاجرت نخبگان که علاوه بر دهها میلیارد دلار خسارتی که سالانه به کشور وارد می کند، پیامدهای بلندمدت شوم بسیاری برای آینده ی علم و فناوری در پی دارد، تنها یکی از نتایج چنین شرایطی است.
با این همه، از جنبش دانشجویی انتظار می رود به جای تسلیم شدن در برابر شرایطی که ناخواسته گرفتار آن شده، با تحلیل دقیق وضعیت جامعه ایران و تدبیر برای رهایی از تبعات تحمیلی آن، راه امید بگشاید. اگر شرایط امنیتی و خفقان آور کنونی مانع فعالیت آزادانه ی تشکل های دانشجویی است، به جای پناه بردن به بی تفاوتی در قبال آنچه بر سر ملت می آید، می توان جمع های کوچک دارای هدف و مسئولیت پدید آورد. اگر جو پلیسی حاکم بر دانشگاه ها امکان برگزاری جلسات گفت و گو یا تجمعات اعتراضی باقی نگذاشته، می توان راه های جایگزین برای تبادل آراء یا ابراز نارضایتی دسته جمعی یافت. آگاهی، مسئولیت می آورد که یکی از اشکال آن، مسئولیت در قبال جامعه است. و دانشجویان طی دهه ها حضور مؤثر در عرصه های اجتماعی، نشان داده اند که از زیر بار این مسئولیت شانه خالی نکرده اند.
شورای هماهنگی راه سبز امید ضمن گرامیداشت یاد دانشجویان شهید، فرا رسیدن این روز را به همه ی دانشجویان عزیز، به ویژه دانشجویان دربند تیریک می گوید و از همه ی دانشجویان عزیز در هر کجای جهان که هستند، می خواهد در بزرگداشت شانزده آذر و یاد و خاطره ی تمامی دانشجویان آزادی خواه و دموکراسی طلب، با بهره گیری از ابتکارات همیشه تازه ی خود، به هر نحو ممکن تلاش کنند.
شورای هماهنگی راه سبز امید
۵ آذر ۱۳۹۰

Keine Kommentare:

Kommentar veröffentlichen